وقتی عشق به وابستگی بدل میشود؛ ۱۹ نکته برای شناخت مرزها
روابط عاشقانه سالم، بر پایهی عشق، احترام و آزادی فردی بنا میشوند. اما متاسفانه، گاهی اوقات این روابط از مسیر درست منحرف شده و به وابستگی ناسالم تبدیل میشوند. وابستگی عاطفی، نوعی نیاز شدید و غیرمنطقی به حضور و تایید فرد مقابل است که میتواند آسیبهای جدی به سلامت روان و کیفیت زندگی وارد کند.
دلایل متعددی وجود دارند که باعث میشوند یک رابطه عاشقانه به سمت وابستگی پیش برود. در اینجا به 19 نکتهی کلیدی در این زمینه اشاره میکنیم:
- ✔️
ترس از تنهایی:
احساس تنهایی و نیاز به پر کردن این خلاء با حضور یک فرد دیگر. - ✔️
اعتماد به نفس پایین:
ارزشگذاری خود بر اساس تایید و نظر فرد مقابل. - ✔️
تجربههای ناخوشایند کودکی:
داشتن الگوهای وابستگی در دوران کودکی و الگوبرداری از آنها. - ✔️
نیاز به کنترل:
تلاش برای کنترل رفتار و احساسات فرد مقابل برای کاهش اضطراب. - ✔️
کاملا مطلوبسازی:
تصوری غیرواقعی و اغراقآمیز از فرد مقابل و رابطه. - ✔️
فقدان مرزهای شخصی:
نداشتن مرزهای مشخص و واضح در رابطه و اجازه دادن به طرف مقابل برای تجاوز به حریم شخصی. - ✔️
ترس از طرد شدن:
نگرانی دائمی از دست دادن فرد مقابل و تلاش برای راضی نگه داشتن او به هر قیمتی. - ✔️
الگوهای ارتباطی ناسالم:
برقراری ارتباط از طریق قهر، سکوت یا تهدید به جدایی. - ✔️
غرق شدن در رابطه:
نادیده گرفتن نیازها، علایق و اهداف شخصی و تمرکز تمام انرژی و وقت بر روی رابطه.

- ✔️
نیاز به تایید دائمی:
احساس ناامنی در رابطه و نیاز به دریافت مداوم تایید و توجه از طرف مقابل. - ✔️
نادیده گرفتن پرچمهای قرمز:
چشم پوشی از رفتارهای توهینآمیز، کنترلگرانه یا سوء استفادهگرانه. - ✔️
ترس از تغییر:
نگرانی از اینکه بدون فرد مقابل، زندگی غیرقابل تحمل خواهد شد. - ✔️
مشکل در برقراری ارتباط موثر:
ناتوانی در بیان احساسات و نیازها به صورت با صداقت و مستقیم. - ✔️
تمرکز بر جنبههای منفی خود:
تاکید بر نقاط ضعف و ناتوانیها و بزرگنمایی آنها. - ✔️
مقایسه خود با دیگران:
احساس کمبود و نارضایتی از خود در مقایسه با دیگران. - ✔️
فقدان فعالیتهای مستقل:
عدم داشتن سرگرمیها، دوستان و فعالیتهایی که فرد را به خودی خود خوشحال میکنند. - ✔️
وابستگی مالی:
وابستگی اقتصادی به فرد مقابل که باعث میشود فرد احساس کند چارهای جز ماندن در رابطه ندارد. - ✔️
باورهای غلط درباره عشق:
داشتن باورهای نادرست و غیرواقعی درباره عشق و روابط عاشقانه. - ✔️
فشار اجتماعی:
فشار از جانب خانواده، دوستان یا جامعه برای حفظ رابطه، حتی اگر ناسالم باشد.
این عوامل میتوانند به تدریج باعث شوند که یک رابطه عاشقانه از یک رابطهی سالم و متقابل، به یک رابطهی وابسته و ناخوشایند تبدیل شود. شناخت این عوامل و تلاش برای رفع آنها، اولین قدم برای داشتن یک رابطهی سالم و پایدار است.
چرا روابط عاشقانه تبدیل به وابستگی میشوند؟ 19 نکته
ترس از تنهایی
ترس از تنها ماندن یکی از قویترین محرکها برای ایجاد وابستگی در روابط عاشقانه است.وقتی فرد از تنهایی هراس داشته باشد، ممکن است به هر قیمتی بخواهد رابطهاش را حفظ کند، حتی اگر رابطه ناسالم یا نارضایتیآور باشد.این ترس میتواند ریشه در تجربیات دوران کودکی، فقدانهای قبلی یا باورهای غلط درباره ارزش فردی داشته باشد.فرد ممکن است فکر کند که بدون حضور شریک عاطفیاش، ارزشی ندارد یا نمیتواند از زندگی لذت ببرد.ترس از تنهایی باعث میشود فرد چشم بر روی مشکلات رابطه ببندد و به رفتارهای نامناسب شریک زندگیاش تن دهد.
او ممکن است از ابراز نیازهای خود یا بیان نارضایتیهایش خودداری کند تا مبادا شریک عاطفیاش را از دست بدهد.در ضمن، فرد ممکن است برای جلب توجه و محبت شریک عاطفیاش، دست به رفتارهایی بزند که برخلاف میل باطنیاش است، مانند قربانی کردن نیازها و خواستههای خود.غلبه بر ترس از تنهایی نیازمند خودآگاهی، تقویت عزت نفس و یادگیری مهارتهای ارتباطی سالم است.فرد باید یاد بگیرد که به خود متکی باشد و بداند که ارزش او به حضور یا عدم حضور یک شریک عاطفی وابسته نیست.درمانهای روانشناختی مانند شناخت درمانی رفتاری (CBT) و طرحواره درمانی میتوانند در غلبه بر ترس از تنهایی و ایجاد روابط سالمتر کمککننده باشند.
عزت نفس پایین
عزت نفس پایین نقش بسزایی در ایجاد وابستگی در روابط عاشقانه ایفا میکند.فردی که عزت نفس پایینی دارد، خود را لایق عشق و احترام نمیداند و به همین دلیل، به شدت به تایید و توجه شریک عاطفیاش وابسته میشود.این افراد معمولاً به دنبال کسب ارزش از طریق دیگران هستند و ارزش خود را بر اساس نظر دیگران، به ویژه شریک عاطفیشان، تعیین میکنند.افراد با عزت نفس پایین اغلب درگیر افکار منفی درباره خود هستند و دائماً خود را مورد انتقاد قرار میدهند.این افکار منفی میتوانند باعث شوند که آنها احساس ناامنی و اضطراب در رابطه داشته باشند و برای جلوگیری از ترک شدن، به رفتارهای وابستهوار روی آورند.
آنها ممکن است به طور مداوم به دنبال اطمینانبخشی از جانب شریک عاطفیشان باشند و از او بخواهند که به آنها ثابت کند که دوستشان دارد و قصد ترک کردنشان را ندارد.این افراد معمولاً در نه گفتن به خواستههای نامعقول شریک عاطفیشان مشکل دارند و برای جلوگیری از ناراحت کردن او، به خواستههایش تن میدهند، حتی اگر برخلاف میل باطنیشان باشد.تقویت عزت نفس نیازمند خودآگاهی، پذیرش خود، و تلاش برای تغییر الگوهای فکری منفی است.فرد باید یاد بگیرد که به خود احترام بگذارد و ارزش خود را بشناسد.درمانهای روانشناختی، به ویژه طرحواره درمانی، میتوانند در تقویت عزت نفس و ایجاد روابط سالمتر کمککننده باشند.
ترس از دست دادن کنترل
ترس از دست دادن کنترل یکی دیگر از عواملی است که میتواند منجر به وابستگی در روابط عاشقانه شود.فردی که از دست دادن کنترل میترسد، سعی میکند با کنترل کردن شریک عاطفیاش، احساس امنیت و آرامش کند.این افراد معمولاً بسیار حسود و شکاک هستند و دائماً در حال بررسی و کنترل رفتار شریک عاطفیشان هستند.آنها ممکن است به طور مداوم او را چک کنند، تماسهای تلفنیاش را کنترل کنند، و از او بخواهند که همیشه به آنها گزارش دهد که کجا بوده و با چه کسی بوده است.ترس از دست دادن کنترل میتواند ناشی از تجربیات دوران کودکی، مانند زندگی در خانوادهای کنترلگر و مستبد، باشد.
این افراد یاد گرفتهاند که برای احساس امنیت، باید کنترل همه چیز را در دست داشته باشند.
آنها ممکن است به شدت از تغییرات و اتفاقات غیرمنتظره بترسند و سعی کنند با کنترل کردن محیط اطرافشان، از وقوع این اتفاقات جلوگیری کنند.این افراد معمولاً در اعتماد کردن به دیگران مشکل دارند و به سختی میتوانند به شریک عاطفیشان اعتماد کنند.
نیازهای برآورده نشده دوران کودکی
نیازهای برآورده نشده دوران کودکی میتوانند نقش مهمی در ایجاد وابستگی در روابط عاشقانه ایفا کنند.فردی که در کودکی نیازهای عاطفیاش به درستی برآورده نشده است، ممکن است در بزرگسالی به دنبال جبران این کمبودها در روابط عاشقانه خود باشد.این افراد ممکن است به طور ناخودآگاه شریک عاطفیشان را به عنوان جایگزینی برای والدین خود در نظر بگیرند و از او بخواهند که نیازهای عاطفی برآورده نشدهشان را جبران کند.آنها ممکن است به دنبال تایید، توجه، محبت، و حمایت بیقید و شرط از جانب شریک عاطفیشان باشند و در صورت عدم دریافت این موارد، احساس نارضایتی و ناامنی کنند.
این افراد معمولاً در تشخیص و بیان نیازهای خود مشکل دارند و ممکن است به طور غیرمستقیم و با رفتارهای وابستهوار، به دنبال برآورده کردن نیازهایشان باشند.شناسایی و برآورده کردن نیازهای برآورده نشده دوران کودکی نیازمند خودآگاهی، پذیرش آسیبپذیری، و تلاش برای التیام زخمهای گذشته است.فرد باید یاد بگیرد که مسئولیت برآورده کردن نیازهای خود را بر عهده بگیرد و از شریک عاطفیاش نخواهد که نقش والدین را برای او بازی کند.رواندرمانی، به ویژه طرحواره درمانی و EMDR، میتواند در التیام زخمهای گذشته و ایجاد روابط سالمتر کمککننده باشد.
سبک دلبستگی ناایمن
سبک دلبستگی ناایمن یکی از مهمترین عوامل زمینهساز وابستگی در روابط عاشقانه است.سبک دلبستگی، الگوهای رفتاری و فکری است که فرد در روابط عاطفی خود از آن استفاده میکند و ریشه در تجربیات دوران کودکی دارد.افرادی که سبک دلبستگی ناایمن دارند، معمولاً در ایجاد روابط عاطفی پایدار و رضایتبخش مشکل دارند و بیشتر احتمال دارد که در روابط خود دچار وابستگی شوند.دو نوع اصلی سبک دلبستگی ناایمن وجود دارد: اجتنابی و مضطرب.افراد با سبک دلبستگی اجتنابی، از صمیمیت و نزدیکی عاطفی اجتناب میکنند و ترجیح میدهند مستقل و خودکفا باشند.
آنها ممکن است در روابط خود سرد و بیاحساس به نظر برسند و از تعهد و صمیمیت دوری کنند.
افراد با سبک دلبستگی مضطرب، به شدت به تایید و توجه شریک عاطفیشان وابسته هستند و دائماً در حال بررسی و کنترل رفتار او هستند.آنها ممکن است بسیار حسود و شکاک باشند و از ترک شدن و رها شدن بترسند.ایجاد سبک دلبستگی ایمن نیازمند خودآگاهی، تلاش برای تغییر الگوهای فکری و رفتاری، و تجربه روابط سالم و ایمن است.درمانهای روانشناختی، به ویژه دلبستگی درمانی، میتوانند در این زمینه کمککننده باشند.
باورهای غلط درباره عشق
باورهای غلط درباره عشق و روابط عاشقانه میتوانند نقش مهمی در ایجاد وابستگی ایفا کنند.وقتی فرد باورهای غیرواقعی و کاملا مطلوبگرایانهای درباره عشق داشته باشد، ممکن است به شدت به شریک عاطفیاش وابسته شود و انتظارات غیرمنطقی از او داشته باشد.برخی از باورهای غلط رایج درباره عشق عبارتند از: “عشق باید بیقید و شرط باشد”، “عشق واقعی هرگز از بین نمیرود”، “عشق باید تمام نیازهای مرا برآورده کند”، “من بدون تو نمیتوانم زندگی کنم”.این باورها میتوانند باعث شوند که فرد چشم بر روی مشکلات و نواقص رابطه ببندد و به رفتارهای نامناسب شریک زندگیاش تن دهد.
او ممکن است فکر کند که اگر رابطهاش با مشکل مواجه شود، حتماً تقصیر اوست و باید تمام تلاش خود را بکند تا رابطه را حفظ کند.این باورها همچنین میتوانند باعث شوند که فرد انتظارات غیرمنطقی از شریک عاطفیاش داشته باشد و از او بخواهد که همیشه کامل و بینقص باشد.او ممکن است نتواند نواقص و اشتباهات شریک عاطفیاش را بپذیرد و دائماً از او انتقاد کند.شناخت و اصلاح باورهای غلط درباره عشق نیازمند خودآگاهی و تفکر انتقادی است.فرد باید یاد بگیرد که عشق یک فرآیند پویا و متقابل است و نیازمند تلاش و سازش از هر دو طرف است.
در ضمن، فرد باید یاد بگیرد که هیچکس کامل نیست و همه افراد نواقص و اشتباهاتی دارند.
پذیرش نواقص و اشتباهات شریک عاطفیتان، یکی از مهمترین عوامل حفظ یک رابطه سالم و پایدار است.مشاوره و رواندرمانی میتواند به فرد کمک کند تا باورهای غلط خود را شناسایی کند و آنها را با باورهای واقعبینانهتر و سالمتری جایگزین کند.
فقدان مرزهای شخصی
فقدان مرزهای شخصی یکی از عوامل کلیدی در ایجاد وابستگی در روابط عاشقانه است.مرزهای شخصی، خطوطی هستند که ما برای محافظت از خود و حفظ هویت و استقلالمان تعیین میکنیم.این مرزها میتوانند فیزیکی، عاطفی، ذهنی و یا معنوی باشند.وقتی فرد مرزهای شخصی سالمی نداشته باشد، ممکن است به راحتی تحت تاثیر نظرات و احساسات دیگران قرار گیرد و نتواند از خود در برابر سوء استفاده و آسیب محافظت کند.در یک رابطه عاشقانه، فقدان مرزهای شخصی میتواند منجر به وابستگی شود.فرد ممکن است به طور کامل در زندگی شریک عاطفیاش ادغام شود و هویت و استقلال خود را از دست بدهد.
او ممکن است تمام وقت و انرژی خود را صرف راضی کردن شریک عاطفیاش کند و نیازهای خود را نادیده بگیرد.این افراد معمولاً در نه گفتن به خواستههای نامعقول شریک عاطفیشان مشکل دارند و برای جلوگیری از ناراحت کردن او، به خواستههایش تن میدهند، حتی اگر برخلاف میل باطنیشان باشد.ایجاد مرزهای شخصی سالم نیازمند خودآگاهی، احترام به خود، و یادگیری مهارتهای ارتباطی قاطعانه است.فرد باید یاد بگیرد که به نیازهای خود احترام بگذارد و در صورت لزوم، به خواستههای دیگران نه بگوید.در ضمن، فرد باید یاد بگیرد که مسئولیت احساسات خود را بر عهده بگیرد و از شریک عاطفیاش نخواهد که مسئول شاد کردن و راضی کردن او باشد.
مشاوره و رواندرمانی میتواند به فرد کمک کند تا مرزهای شخصی سالمتری ایجاد کند و روابط سالمتر و رضایتبخشتری را تجربه کند.
مشکلات ارتباطی
مشکلات ارتباطی یکی از شایعترین دلایل ایجاد وابستگی در روابط عاشقانه است.وقتی زوجین نتوانند به طور موثر با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، ممکن است دچار سوءتفاهم، نارضایتی، و احساس تنهایی شوند.این احساسات میتوانند باعث شوند که فرد به شدت به شریک عاطفیاش وابسته شود و برای جلوگیری از ترک شدن، به رفتارهای وابستهوار روی آورد.مشکلات ارتباطی میتوانند شامل موارد زیر باشند: عدم توانایی در بیان احساسات و نیازها، گوش ندادن فعالانه به صحبتهای شریک عاطفی، بهرهگیری از زبان بدن منفی، انتقاد و سرزنش، و اجتناب از گفتگوهای دشوار.وقتی زوجین نتوانند به طور با صداقت و صریح با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، ممکن است دچار سوءتفاهم شوند و احساس کنند که شریک عاطفیشان آنها را درک نمیکند.
این احساس میتواند باعث شود که آنها از شریک عاطفیشان دور شوند و به دنبال تایید و توجه از منابع دیگر باشند.یادگیری مهارتهای ارتباطی موثر، یکی از مهمترین عوامل حفظ یک رابطه سالم و پایدار است.زوجین باید یاد بگیرند که چگونه احساسات و نیازهای خود را به طور با صداقت و صریح بیان کنند، چگونه به صحبتهای شریک عاطفیشان فعالانه گوش دهند، و چگونه با احترام و همدلی با یکدیگر گفتگو کنند.
مشاوره زوجین میتواند به زوجین کمک کند تا مشکلات ارتباطی خود را شناسایی کنند و مهارتهای لازم برای بهبود ارتباط خود را بیاموزند.
گذشته ناگوار عاطفی
گذشته ناگوار عاطفی میتواند تاثیر عمیقی بر روابط بعدی فرد بگذارد و احتمال ایجاد وابستگی را افزایش دهد.تجربیات تلخ مانند خیانت، ترک شدن، سوء استفاده عاطفی، یا از دست دادن عزیزان، میتوانند باعث ایجاد زخمهای عاطفی عمیقی شوند که فرد در روابط بعدی خود سعی میکند از تکرار آنها جلوگیری کند.این افراد ممکن است به شدت از صمیمیت و نزدیکی عاطفی بترسند و برای محافظت از خود، به رفتارهای وابستهوار روی آورند.آنها ممکن است به طور مداوم به دنبال اطمینانبخشی از جانب شریک عاطفیشان باشند و از او بخواهند که به آنها ثابت کند که دوستشان دارد و قصد ترک کردنشان را ندارد.
این افراد معمولاً در اعتماد کردن به دیگران مشکل دارند و به سختی میتوانند به شریک عاطفیشان اعتماد کنند.آنها ممکن است به شدت حسود و شکاک باشند و دائماً در حال بررسی و کنترل رفتار شریک عاطفیشان باشند.التیام زخمهای گذشته نیازمند خودآگاهی، پذیرش آسیبپذیری، و تلاش برای رهایی از الگوهای فکری و رفتاری ناسالم است.فرد باید یاد بگیرد که گذشته را بپذیرد و به خود اجازه دهد که از آن عبور کند.رواندرمانی، به ویژه طرحواره درمانی و EMDR، میتواند در التیام زخمهای گذشته و ایجاد روابط سالمتر کمککننده باشد.
فشار اجتماعی
فشار اجتماعی میتواند نقش قابل توجهی در ایجاد وابستگی در روابط عاشقانه ایفا کند.جامعه، خانواده، و دوستان ممکن است انتظاراتی از فرد داشته باشند که او را تحت فشار قرار دهد تا رابطهاش را حفظ کند، حتی اگر رابطه ناسالم یا نارضایتیآور باشد.این فشار میتواند ناشی از باورهای سنتی درباره ازدواج، ترس از قضاوت دیگران، یا نگرانی از تنها ماندن باشد.فرد ممکن است احساس کند که اگر رابطهاش را به پایان برساند، مورد قضاوت قرار خواهد گرفت یا از طرف جامعه طرد خواهد شد.
این فشار میتواند باعث شود که فرد چشم بر روی مشکلات رابطه ببندد و به رفتارهای نامناسب شریک زندگیاش تن دهد.
او ممکن است از ابراز نیازهای خود یا بیان نارضایتیهایش خودداری کند تا مبادا شریک عاطفیاش را از دست بدهد.غلبه بر فشار اجتماعی نیازمند خودآگاهی، اعتماد به نفس، و توانایی ایستادگی در برابر نظرات دیگران است.فرد باید یاد بگیرد که به صدای درونی خود گوش دهد و تصمیماتی بگیرد که به نفع خودش باشد، نه به نفع دیگران.در ضمن، فرد باید بداند که ارزش او به داشتن یک رابطه عاشقانه وابسته نیست و او میتواند بدون داشتن یک شریک عاطفی نیز خوشحال و راضی باشد.مشاوره و رواندرمانی میتواند به فرد کمک کند تا اعتماد به نفس خود را افزایش دهد و در برابر فشار اجتماعی مقاومت کند.
وابستگی مالی
وابستگی مالی یکی از عوامل قدرتمند ایجاد کننده وابستگی در روابط عاشقانه است.وقتی فرد از نظر مالی به شریک عاطفیاش وابسته باشد، ممکن است احساس کند که چارهای جز تحمل رفتارهای نامناسب او ندارد و برای حفظ امنیت مالی خود، مجبور است به خواستههایش تن دهد.این وابستگی میتواند ناشی از عدم استقلال مالی، بیکاری، یا درآمد پایین باشد.فرد ممکن است احساس کند که بدون حمایت مالی شریک عاطفیاش، قادر به تامین نیازهای خود نیست.وابستگی مالی میتواند باعث شود که فرد در رابطه خود احساس قدرت کمتری داشته باشد و نتواند به راحتی از خود دفاع کند.
او ممکن است از ابراز نیازهای خود یا بیان نارضایتیهایش خودداری کند تا مبادا شریک عاطفیاش حمایت مالی خود را از او دریغ کند.کسب استقلال مالی یکی از مهمترین عوامل رهایی از وابستگی در روابط عاشقانه است.فرد باید تلاش کند تا درآمد خود را افزایش دهد، پسانداز کند، و مهارتهای جدیدی بیاموزد تا بتواند از نظر مالی مستقل شود.در ضمن، فرد باید بداند که ارزش او به داشتن یک رابطه عاشقانه وابسته نیست و او میتواند بدون داشتن یک شریک عاطفی نیز خوشحال و راضی باشد.مشاوره مالی میتواند به فرد کمک کند تا برنامهریزی مالی بهتری داشته باشد و برای کسب استقلال مالی تلاش کند.
اعتیاد به رابطه
اعتیاد به رابطه، یک الگوی رفتاری ناسالم است که در آن فرد به شدت به یک رابطه عاشقانه وابسته میشود و بدون آن نمیتواند احساس خوشحالی و رضایت کند.این افراد معمولاً به طور وسواسی به شریک عاطفیشان فکر میکنند، دائماً به دنبال تایید و توجه از او هستند، و از ترک شدن و رها شدن به شدت میترسند.اعتیاد به رابطه میتواند ناشی از عوامل مختلفی باشد، از جمله عزت نفس پایین، ترس از تنهایی، و تجربیات گذشته ناگوار عاطفی.این افراد ممکن است به طور ناخودآگاه از رابطه خود برای فرار از مشکلات و احساسات منفی استفاده کنند.
اعتیاد به رابطه میتواند تاثیرات منفی زیادی بر زندگی فرد داشته باشد، از جمله: از دست دادن هویت و استقلال، نادیده گرفتن نیازهای خود، آسیب رساندن به روابط دیگر، و احساس اضطراب و افسردگی.درمان اعتیاد به رابطه نیازمند خودآگاهی، پذیرش مشکل، و تلاش برای تغییر الگوهای رفتاری ناسالم است.فرد باید یاد بگیرد که به خود احترام بگذارد، به نیازهای خود توجه کند، و راههای سالمتری برای مقابله با مشکلات و احساسات منفی پیدا کند.درمانهای روانشناختی، به ویژه گروه درمانی و طرحواره درمانی، میتوانند در درمان اعتیاد به رابطه کمککننده باشند.
عدم تفکیک فردی
عدم تفکیک فردی یا هم آمیختگی (Enmeshment) یکی از دلایل اصلی وابستگی عاطفی در روابط است.این حالت زمانی رخ میدهد که مرزهای بین فردی کمرنگ یا ناموجود باشند، به طوری که فرد نتواند به درستی بین احساسات، افکار و نیازهای خود و شریک عاطفیاش تمایز قائل شود.در این شرایط، هویت و استقلال فرد در رابطه محو میشود و او به شدت به تایید و نظر شریک زندگیاش وابسته میگردد.فردی که دچار عدم تفکیک فردی است، ممکن است احساس کند که بدون حضور شریک عاطفیاش، وجود ندارد یا کامل نیست.این وضعیت اغلب در خانوادههایی با روابط ناسالم یا کنترلگر شکل میگیرد، جایی که استقلال و فردیت اعضای خانواده سرکوب میشود و وابستگی شدید به عنوان یک ارزش تلقی میگردد.
عدم تفکیک فردی میتواند منجر به رفتارهای وابستهوار مانند حسادت شدید، کنترلگری، تلاش برای راضی نگه داشتن دائمی شریک عاطفی و ترس از رها شدن شود.برای رهایی از این وابستگی، فرد باید تلاش کند تا هویت و استقلال خود را بازیابد، مرزهای شخصی سالمی را ایجاد کند و یاد بگیرد که به نیازهای خود نیز اهمیت بدهد.روان درمانی میتواند در این مسیر بسیار کمک کننده باشد.تمرین خودآگاهی، تقویت عزت نفس و یادگیری مهارتهای ارتباطی سالم از جمله راهکارهای موثر برای افزایش تفکیک فردی هستند.
عادت و روزمرگی
گاهی اوقات روابط عاشقانه به دلیل عادت و روزمرگی تبدیل به وابستگی میشوند.پس از مدتی، هیجان و تازگی اولیه رابطه کاهش مییابد و زوجین در یک روال تکراری گرفتار میشوند.این امر میتواند منجر به احساس خستگی، بیحوصلگی و عدم رضایت شود.در چنین شرایطی، فرد ممکن است به دلیل ترس از تغییر و ناشناختهها، به رابطهای که دیگر رضایت بخش نیست، وابسته شود.او ممکن است احساس کند که ترک رابطه به معنای از دست دادن امنیت و ثبات است، حتی اگر این امنیت ظاهری باشد.عادت میتواند باعث شود که زوجین از تلاش برای بهبود رابطه دست بکشند و به مرور زمان، ارتباط عاطفیشان کمرنگ شود.
در این حالت، رابطه به یک عادت تبدیل میشود، نه یک منبع شادی و رضایت.برای جلوگیری از این وضعیت، زوجین باید تلاش کنند تا به رابطه خود تنوع ببخشند، فعالیتهای جدید و هیجانانگیز را با هم تجربه کنند و به طور منظم با یکدیگر گفتگو کنند و نیازهای همدیگر را برآورده سازند.در ضمن، باید فرد به رشد فردی خود نیز توجه کند و به دنبال علایق و اهدافی باشد که به زندگیاش معنا و هدف میبخشند.این امر میتواند به افزایش اعتماد به نفس و استقلال او کمک کند و از وابستگی بیش از حد به رابطه جلوگیری نماید.
توقع حل تمام مشکلات توسط شریک
انتظار داشتن از شریک عاطفی برای حل تمام مشکلات و برآورده کردن تمام نیازهای عاطفی، یکی از اشتباهات رایج در روابط است که میتواند منجر به وابستگی شود.فردی که چنین انتظاری دارد، مسئولیت شادی و رضایت خود را به طور کامل به دوش شریک زندگیاش میاندازد و از او میخواهد که نقش ناجی و منجی را برایش بازی کند.این توقع غیرمنطقی فشار زیادی را بر شریک عاطفی وارد میکند و باعث میشود که او احساس کند که در رابطه گرفتار شده و نمیتواند آزادانه عمل کند.در ضمن، این وضعیت میتواند منجر به ناامیدی و خشم در هر دو طرف شود، زیرا هیچکس نمیتواند تمام نیازهای یک فرد دیگر را برآورده کند.
فردی که این انتظار را دارد، معمولاً به خودشناسی کافی نرسیده و مهارتهای لازم برای مدیریت احساسات و حل مشکلات خود را ندارد.او به جای اینکه به دنبال راهحلهای منطقی و سازنده باشد، به طور مداوم از شریک عاطفیاش کمک میخواهد و از او انتظار دارد که همه چیز را درست کند.برای رهایی از این وابستگی، فرد باید تلاش کند تا مسئولیت زندگی خود را بر عهده بگیرد، مهارتهای لازم برای حل مشکلات را بیاموزد و یاد بگیرد که چگونه به تنهایی با احساسات منفی خود کنار بیاید.در ضمن، باید فرد انتظارات واقع بینانهتری از رابطه و شریک عاطفیاش داشته باشد و بداند که هیچکس کامل نیست و هر کسی نقصها و محدودیتهای خود را دارد.
روان درمانی میتواند در این زمینه بسیار کمک کننده باشد و به فرد کمک کند تا الگوی رفتاری ناسالم خود را تغییر دهد و روابط سالمتری را تجربه کند.
حسادت بیش از حد
حسادت بیش از حد یکی از نشانههای وابستگی ناسالم در روابط عاشقانه است.این نوع حسادت ناشی از ترس از دست دادن شریک عاطفی و احساس ناامنی در رابطه است.فرد حسود ممکن است به طور مداوم رفتارها و ارتباطات شریک خود را زیر نظر بگیرد، به او شک کند و از او بخواهد که به او ثابت کند که دوستش دارد.این رفتارها میتوانند بسیار آزاردهنده و خفقانآور باشند و به مرور زمان رابطه را تخریب کنند.حسادت بیش از حد معمولاً ریشه در عزت نفس پایین، تجربیات گذشته ناگوار عاطفی و باورهای غلط درباره عشق دارد.
فرد حسود ممکن است احساس کند که لایق عشق و توجه نیست و به همین دلیل، به شدت از ترک شدن میترسد.برای رهایی از حسادت، فرد باید تلاش کند تا عزت نفس خود را تقویت کند، باورهای غلط درباره عشق را شناسایی و اصلاح کند و به شریک عاطفیاش اعتماد کند.در ضمن، باید زوجین در مورد احساسات و نیازهای خود به طور با صداقت با یکدیگر صحبت کنند و به دنبال راههایی برای افزایش صمیمیت و امنیت در رابطه باشند.مشاوره و روان درمانی میتواند در این زمینه بسیار کمک کننده باشد و به فرد حسود کمک کند تا ریشه حسادت خود را شناسایی کند و الگوهای رفتاری سالمتری را جایگزین آن نماید.






